سخت ترین قسمتش اون 48 ساعت اولش بود که گریه از چشمای من نمیرفت …
بزرگترین و سخت ترین تصمیم زندگی من مهاجرت بود، دل کندن از لحظه به لحظه خاطراتی که توی این 24 سال داشتم واقعا داشت عذابم میداد، اما سختیش رو به جون خریدم برای داشتن یه آینده روشن تر، یه زندگی شیرین و آروم تر…
همیشه با خودم فکر میکنم و میگم که ای کاش کشورم اینطوری نبود، ای کاش آزادی بود، اقتصادمون خوب بود و هزاران هزار چیز دیگه که اگه بود هیچ وقت مجبور به تحمل این همه سختی نمیشدیم 🙂
امیدوارم فردای ایران زیبا و آزاد باشه، درخشان باشه، و امیدوارم همه چیز عالی بشه تا همه بچه هایی که مثل ما سختی این مهاجرت رو کشیدن بتونن برگردن پیش عزیزان و خاطراتشون…
راستش از مامان باباهامون هیچ ویدیویی نگرفتیم، فقط چون ثبتش خیلی سخت و غم انگیز میشد و هر بار که میدیدمش خیلی اذیت میشدیم…
بدونید که اگه میخواید مهاجرت کنید، به هر جای دنیا، اصلا و ابدا به این راحتی ها نیست که میبینید، فقط سعی کنید روحیه و پشتکارتون رو حفظ کنید و بی خیال نشید، تحمل کنید و برید جلو و مطمعن باشید که به آرزو هاتون زودتر از اون چیزی که فکرشو میکنید، میرسید
سوالی دارید حتما ازم بپرسید
اینستا من👇
www.instagram.com/mahsanmua
source