داستان مهاجرت من پر از فرازو نشیب بود بارها میخواستم بیخیالش بشم . ولی دوست نداشتم راحت تسلیم بشم.
از اونجایی که هم طولانی بود وهم جالب (بقول داداشم میتونم یه کتاب ازش بنویسم 😂) تصمیم گرفتم براتون تعریف کنم که چه اتفاقاتی برام رخ داد.
میدونم کیفیت ولاگ جالب نیست چون واسه اینکار برنامه ای نداشتم. ولی قول میدم بهت لندن گردی باحالی باهم خواهیم داشت بزودی😍😎
source